مانیفست در دنیای سینما

سینما از قاب سیاوش اسعدی

مانیفست در دنیای سینما

سینما از قاب سیاوش اسعدی

نگاهی به فیلم «حوالی اتوبان»

نگاهی به فیلم «حوالی اتوبان»

خط قرمز باریک


فاطمه فریدن

مهمترین امتیاز فیلم «حوالی اتوبان» در قیاس با آثاری از این نوع به زاویه نگاه نویسنده و کارگردان با پرداخت معضلی اجتماعی برمی گردد که شاید ارائه تصویری از آن در گام نخست ناممکن به نظر بیاید. در ابتدا شاید موضوع تن فروشی یک زن به اشخاص مختلف برای کسب درآمد یک خط قرمز باشد و انتهای داستان نیز یک سرهم بندی آشکار همیشگی تصور شود اما کارگردان با هوشمندی کامل از این نقطه عبور کرده است تا لایه های دیگری از عمق وجود شخصیت ها را به نمایش بگذارد. این نکته بیش از همه بر واکاوی شخصیت های فیلم و نوع طبقه اجتماعی آنان استوار بوده است که اتفاقا در یک نقطه مشترک به برخوردی نزدیک می رسند؛ این برخورد نزدیک با تصادف سیما (نورا هاشمی) آغاز می شود و پس از آن با حضور زن بدکاره ای به نام پردیس (گلچهره سجادیه) در زندگی اش و بر ملا شدن راز آن دو در برابر پاشا (شهاب حسینی) شوهر سیما ادامه می یابد که پلی است برای یادآوری اعمال گذشته سیما. پردازش متن در این فیلم از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است؛ به عنوان مثال جنس دیالوگ های شخصیت پردیس و الفاظ بیان شده توسط وی نقش مهمی را در این ارتباط ایفا می نماید و وجهی از همان تربیت طبقات اجتماعی را تصویر می نماید. از این دست دیالوگ ها را بارها در نوشته های سعید نعمت الله شاهد بوده ایم که چندان هم قصار نیستند و از دل صحبت های عامیانه برآمده اند؛ البته همین دیالوگ ها لازمه به کارگیری در چنین مسیری بوده اند برای پی گیری ذهن بیننده در تفکیک طبقات اجتماعی و به کارگیری لحن و گفتار افراد از قشرهای مختلف.
فیلم مرز روشنی برای مفهوم سپیدی و سیاهی قائل نشده است و از این لحاظ نگاه بیننده را از نوعی قضاوت یکسویه رها می کند؛ در واقع جذابیت در همین نکته خواهد بود که اجرای روایت از بخش های سطحی جدا شده است و سعی در ایجاد قالبی نو دارد. پرداخت مناسب موضوع و انطباق آن با شخصیت ها حتی در روش نورپردازی فیلم نیز به خوبی آشکار است و بر خلاف نام فیلم که ناخودآگاه ذهن را به فضاهای بیرونی راهنمایی می نماید اما نماهای کم نور و بسته ای را به نمایش می گذارد که به واقع نمادی از دنیای نمور و تاریک ذهنی اشخاص فیلم است و ریشه در هویت و زندگی گذشته آنان دارد. اعمال پردیس از نگاه عموم مردم یک قبح اجتماعی است اما قرار بر این نیست که پردیس و دیگر شخصیت ها در این فیلم بیش از حد سیاه و منفور جلوه نمایند بلکه هدف نمایش یک اتفاق در گوشه ای از دل این شهر بزرگ است که نمی توان پایانی را برایش در نظر گرفت و قرار است هر بار قصه ای تکرار نشده را برای بینندگان بازگو نمایند.
فاصله گرفتن از سنت های رایج و عبور از خط قرمز ها که موضوع این فیلم نیز شامل آن خواهد بود،نیازمند نگاهی اجتماعی و خلاقانه از سوی کارگردان فیلم است؛با این که شکل کلی فیلم می توانست بیش از حد سیاه و پلید باشد ولی نگاهی جدی به درون اشخاص آن را به سمت و سوی دیگری سوق داده است که تناقض وجودی قسمت مهمی از آن به شمار می رود. از جهت دیگر حوالی اتوبان را می توان فیلمی زنانه نیز قلمداد نمود نه از این بابت که پیشروی داستان با تعدد شخصیت های زن صورت گرفته است بلکه اندیشه اولیه در درون متن برمحور مشکلی زنانه بنا شده است که در اجتماع مامعمولا دیدگاه خوشایندی نسبت به آن وجود ندارد. سعی نویسنده و کارگردان نه بر ساخت یک شگفتی بلکه شکل دهی به یک فرم جدید است که درجامعه ای سنتی روایت می شود. به نوعی این فیلم را شاید بتوان بازگشتی به سوی سنت ها دانست که در فصل برگشت سیما به منزل مادر و خواهرش طلعت (بهناز جعفری) شاهد آن هستیم. باید به تمام این موارد افزود بازی چشمگیر و پرحرارت گلچهره سجادیه در نقش پردیس را که بازتاب موفق و اغراق نشده ای از این شخصیت را ارائه نموده است تا اندازه ای که حتی ممکن است بیننده لحظاتی برای او دل بسوزاند و با وی بیش از دیگر شخصیت ها همدلی نماید. تلخی واقعه اصلی فیلم تا حد بسیاری در پایان بندی خود را آشکار می نماید و با جشن عروسی طلعت و مرگ مادر،انتهای قابل حدسی را در معرض دید بینندگان قرار می دهد که تکراری به نظر می رسد. کارگردان در این فیلم باورها و اعتقادات را نه با شکلی اغراق شده که به نمایش سنت ها پیوند زده است و تا اندازه بسیاری با این ترفند بر ذهن مخاطب تاثیر گذار بوده است. موضوع فیلم با وجود تمام جذابیت هایش بسیار ساده روایت شده است و در نیمه های فیلم از شخصیت پردیس فاصله می گیرد و به سیما می پیوندد؛ هدف از این گونه روایت در واقع فاصله گیری از رویداد اولیه و اثر آن بر وقایع بعدی است.
سیاوش اسعدی کارگردان جوان فیلم در اولین ساخته بلند سینمایی اش تلاش مضاعفی را برای ایجاد خلاقیت و جذابیت های فیلم به کار گرفته است. تاثیر کارگردان بر بازی باور پذیر شخصیت ها آشکار است و دقت در جزئیات و به عنوان مثال در قاب بندی ها به خوبی خود را نشان داده است. کارگردانی او در این فیلم با درایت خاصی همراه بوده است و بدون شک آینده روشنی را برایش رقم خواهد زد. تولید و اکران این فیلم در سینماها نقطه روشنی خواهد بود برای موضوعاتی که تا به حال کمتر به آن ها پرداخته ایم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مسعود سه‌شنبه 17 اسفند 1389 ساعت 11:36

سلام.به آقای اسعدی تبریک میگم.فیلم خوبی بود.به ویژه بازی شهاب که فوق العاده بود.اون سکانسی که میفمه زنش چی کار کرده رو خیلی زیبا بازی کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد